ml>
ببخشد چند لحظه ……
درخت هزار ساله
بیش از هزار سال است که جامعه علمی شیعه و روحانیت ، به طور رسمی در دنیای اسلام مشغول کار است . یعنی از دوران آغاز فقاحت تا امروز ـ حدود یازده قرن ـ علما و فقهای ما و شاگردان آنها و مبلغان دین ـ در مراتب و درجات مختلف ـ تلاش و کار کردند و زحمت کشیدند و محصول زحمت آنها ، هزاران جلد کتاب ومطلب در فقه و تفسیر وحدیث و معرف و فلسفه است ،که در اختیار ماست .
نتیجه کار آنها میلیونها مسلمان معتقد به اهل بیت و مکتب آنها ست . که در طول این سنین متمادیه بوداند و زندگی و کار و تلاش کرده اند و عبادت خدا نموده اند و رفته اند . امروز ما قطعه دیگری از همین نوار تاریخی هستیم .
این آبروی هزار ساله ، عبارت از آن چیزی است که در طول قرنهای متمادی ،از علم و تقوای علمای بزرگ به دست آمده است . یعنی در این مجموعه ، علامه حلی و علامه مجلسی و شهیدین شیخ طوسی وسید مرتضی و شیخ انصاری و علمای بزرگ نجف و بزرگان قم ـ مرحوم حاج شیخ و مرحوم آقای بروجردی و دیگران ـ نقش دارند . به عبارت دیگر ،هزار انسان برگزیده ، عمرها را به طهارت و تقوا گزراندند و مجموعه های علمی سطح بالا به وجود آوردند و آثار علمی ارائه دادند ، تا به تدریج و به صورتهای بنادین ، یک جامعه و یک ملت را به روحانیت معتقد کردند .
این آبرو متعلق به تاریخ روحانیت است که به تدریج به صورت فرهنگ شده و در ذهن و دل مردم رسوخ کرده و روحانی را قابل اعتماد می دانند . این را باید حفظ کنید ،یک وقت است که من خودم ثروتی را به دست می آورم ،و بعد هم می گویم ، خودم به دست آوردم ،خودم هم مخواهم آتشش بزنم . یک وقت نه ، ثروتی است که دیگران جمعش کرده اند و حالا به دست من رسیده، بعد هم باید به دست دیگران برسد ، من حق ندارم آن را مخدوش کنم .
ثروت آبروی امروز روحانیت ، این است : خود روحانیت ، تقوا ی روحانیت ، حسن عمل روحانیت ، پیشقدم بودن روحانیت در همه امور و صدق روحانیت……
نوشته شده توسط : حکیمی فر
نکته اول
نکته اول ،قبول درد است . کسانی نیایند بگویند این حرفها چیست و مطرح کنند که {{شیخ انصاری}} و میرزای نائینی و آخوند و امام و دیگر بزرگان .در همین حوزه ها و پرورش پیدا کرده اند و شما حرف تازه ای می زنید ! اگر آنها درد را قبول نکرده اند ، درمان درست نخواهد شد . این کار ، به دست شما ـ به خصوص فضلای جوان ـ است . بگویید تکرار کنید ، بنویسید ، استدلال نمایید ،با کسانی که این مورد را قبول ندارند ، مباحثه کنید ، مجادله به حق کنید و ثابت نمایید که این بیمار ، واقعا بیمار است و این موجود زنده ، درد دارد . اگر درد را نفهمید ، این بیمار درمان نخواهد شد. برخی ازاین مسائل ،عبارتند از : طبقه بندی مراحل تحصیلی طلاب در قم ، تعیین رشته های اختصاصی و مواد درسی آن ،تهیه کتب درسی مناسب و در صورت امکان ، تغییر در کتب درسی کنونی، تعیین مدارسی برای رشته های مختلف که طبق برنامه های درسی معین اداره شوند ، مدارس ویژه برای تربیت افرادی جهت اشتغال در مشاغل خاص متناسب با روحانیون ، تعیین پایان نامه ها و شهادات مخصوص حوزه علمیه برای درجات مختلف علمی ، شناسای استعدادهای برجسته برای تحقیق یا تحصیل و تهیه امکانات برای پرورش آنها ، رسیدگی به وضع معیشتی طلاب ، ……… تدوین مقرراتی برای کیفیت زیست عمومی طلاب ،فراهم اوردن حوزه های درس اخلاق و ترویج معنویت و سلوک روحانی و روحیه زهد و عفاف و ساده زیستی و امثال ان در حوزه ، تاسیس واحدهای علمی با گرایشهای نو و ابتکاری و کمک به هرانچه از قبیل که در حوزه هست ، تشکیل مدارس ویژه تربیت مبلغ و مدرس برای داخل و خارج از کشور …………
نوشته شده توسط : حکیمی فر
جمهوری غیر اسلامی
وقتی ما می گوییم نظام اسلامی ، معانیش این نیست که یک عده مسلمان دور هم بنشینند ، یک نظامی که بر مبنای ارزشهای این مکتب بنا می شود بنایان و سازندگان این نظام ، نظریه ها را از کجا بگیرند ؟
یک عده متفکر و نظریه پرداز لازم است . به تعبیر فقهی و شرعیش ، یک عده فقیه لازم است . اگر این فقیه نبودآن نظام نیست اگر نظریه پردازان اسلامی نباشند ، آن صورت نظام ،یک صورت بی جان است ؛ ولی اگر باشند ولو در صورت نظام خللی وجود داشته باشد ، اما ‹‹تا ریشه در آب است، امید ثمری هست ››
تا ریشه محکم است ، تفکر اسلامی و نظریه شناسان و نظریه پردازان هستند ، امکان آن که نظام تکامل پیدا بکند هست ؛ مثل درختی که ریشه اش در یک خاک بارور و حاصلخیز و برخوردار از آب و نور خورشید است ، اگر الان هم این درخت ، خیلی برگ و باری نداشته باشد ، شما یقین دارید که برگ و بار پیدا خواهد کرد .
حوزه های علمیه و علمای دین ، نمی توانند نسبت به دستگاه و امور کشور و آنچه که می گذرد ، بی تفاوت باشند و بگویند : حالا خودشان می دانند دیگر ، ما چکار کنیم ؟! خیلی هم مثلا لطف کند ، بگوید چیزی علیه شان نمی گوییم ! یعنی نه له و نه علیه نظام موضع بگیرند . چنین چیزی نمی شود . این از آن قبیل چیزهای نیست که بشود گفت نه له و نه علیه .
نه ، چاره ای ندارید ؛ متعلق به خودتان ، متعلق به روحانیت و متعلق به دین است . نظام ، جمهوری اسلامی است . اگر شما کنار کشیدید ، جمهوری غیر اسلامی خواهد شد . امروز که چهار نفر عناصر خودی زنده هستند ، البته غیر اسلامی نمی شود اما اگر علما کنار کشیدند . به تدریج جمهوری غیر اسلامی خواهد شد .
ما روحانیون ، باید خالصانه و مخلصانه و متواضعانه تلاش کنیم . تا این نظام جلو برود . نباید منتظر باشیم که ما چون عمامه ای و آخوندیم ، هرجا هستیم ، در ها روی ما باز بشود . ما نباید از این نظام توقع داشته باشیم ؛ این نظام از ما توقع دارد . علتش هم واضح است . برای خاطر اینست که این نظام ، نظامی است که می تواند اسلام را تامین کند . ما کسانی هستیم که عمرمان را فریاد ‹‹ و اسلاما ››
گذرانده ایم ؛ پس باید به این نظام کمک کنیم .
نوشته شده توسط : حکیمی فر
‹‹ برویم ›› نه ‹‹ بروید ››
فرق رهبر و ادرس دهنده این است که آدرس دهنده ، می گوید برای رسیدن به فلان جا ، از این راه بروید ، چند کیلومتر را طی کنید ، بعد بپیچید ، تا به فلان مقصد برسید این آدرس دادن و راهنمای کردن از دور است . رهبر آن کسی است که وقتی می گویند چشمه و مرکز مقصود کجاست . دست طرف را می گیرد ، می گوید برویم ، این ، رهبر است . رهبر ما هم که رهبر شد ، این طوری شد
……امام . منتظر کسی نماند و رفت . خاصیت این ‹‹ برویم ›› آن است که مردم دنبال آدم بیفتند
……امروز . رهبری روحانیت به این است که به مردم بگوید ‹‹
برویم ›› نگوید ‹‹ بروید››
نوشته شده توسط : حکیمی فر
سخن نافذ
آراستن سرو،ز پیراستن است . زیبایی ما در بی پیرایگی ماست . محبوبیت روحانیت ،در تجمل و اشرافیگری او نیست ،در سادگی و بی پیراگی اوست .تجمل و اشرافیگری روحانیون ،برایشان مضرز است .آلوده شدن به برخی از پیرایه ها و ظواهری که در زندگی معمولی مردم . عادی است . برای روحانیون مضر است .طلبه و روحانی بایستی ساده باشند و مظهر سادگی روحانیت هم ، سادگی طلبگی است .
برادران عزیز ، طلاب و فضلا !بدانید که آبروی ما در بین ملت خودمان و در جهان ، به بی اعتنای ما به زخارف دنیوی است .
امروز بیش از همیشه ، روحانیون بایستی از تنعمات و رفاه مادی ؛ پهلو تهی کنند این تجافی ، امروز برای ما وظیفه است ؛ چون ما الگوییم . آن روز که زیر شلاق بودیم ،اگر روحانی ، تمکنی هم در اختیار خودش ، از آن تمکن دست بکشد ، این هم چیز اساسی است .
برادران عزیز ! از خودمان باید شروع کنیم . مردم به عمل ما نگاه می کنند . روحانی ، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملا نشان بدهد که به زخارف دنیا بی اعتنا ست و ان حرصی که بر دلهای دنیا داران و دنیا مداران حاکم است ، بر او حاکم نیست .
فرق کاسب و روحانی
طبیعت کار روحانی ، این است که برای شکم و غذا و تامین زندگی تلاش نمی کند . نه اینکه روحانی شکم ندارد ، غذا نمی خورد ، خانه نمی خواهد ، ….. اما فرق کاسب و روحانی ، این است . وقتی به کاسبی بگویند که چرا این شغل را انتخاب کردی ، می گوید چون در آمدش بیشتر است ! هیچ کس هم اورا ملامت نمی کند . اما طلبه نمی گوید که من فلان درس را رفتم و خواندم چون درامدش بیشتر است . چنین چیزی ، اصلا مفهوم ندارد و نامفهوم و نامعقول است . البته ممکن است یک وقت طلبه ای برای در آمد ، به درس یا خانه کسی و سراغ شخصی برود ! اما این یک کار قاچاق و ممنوع است .اگر کسی بفهمد که فلان معمم ، فلان درس را برای پول می خواند ، فلان سفر را می کند ، فلان کار را انجام می دهد ، فلان سلام و علیک را می کند ؛ ملامتگران ، او را ملامت می کنند .
ما در حوزه علمیه فرا گرفته بودیم و در کتابهای آداب المتعلمین هم نوشته اند که وق تی انسان درس می خواند ، باید برای مقام نخواند .برای یک طلبه ، این ننگ است که برای رسیدن به مقام مادی درس بخواند ؛ اما در اوساط و محافل دیگر و در مجامع معمولی ، دنبال مقام و پول رفتن ، هیچ عیبی نیست ؛ یک ارزش هم محسوب می شود
…… فرق بین جامعه علمی ما و جوامع علمی و غیر علمی دیگر این است .نوشته شده توسط : حکیمی فر